اسمشو از موبایلت پاک می کنی...

مسیجاش دیلیت می شه...

به دوستات میگی حق ندارین جلوم اسمشو بیارین

 

به خودت تلقین میکنی که فراموشش کردی

اما...

با جای خالیش تو قلبت چیکار می کنی؟؟

با این همه تشابه اسمی چیکار می کنی ؟؟

با  اهنگایی که باهاش گوش میکردی چیکار می کنی؟؟

وقتی غذایی که دوس داره رو می خوری و یادش میفتی چیکار می کنی؟؟.. 

وقتی ازت سراغشو می گیرن  چیکار می کنی ؟؟  

وقتی تیکه کلامشو می شنوی چیکار می کنی؟؟؟


نوشته شده در جمعه 92/4/21ساعت 6:47 عصر توسط dashdash نظرات ( ) |

باز رسیدیم به ایستگاه

بارون همه جا رو خیس کرده بود

شب بود..

راه زیادی رو پیاده گذرونده بودیم...

خسته بودیم گفتیم بقیه راه رو با اتوبوس بریم...

بخار از دهنت بیرون میومد... خستگی رو توی چشمات میدیدم

یادته... عشقم بودی...

مث این فیلما کاپشن خودمو دادم بهت

... که به حساب سرما نخوری

 با اینکه کاپشنمو دادم بهت ولی سرما نخوردم.. رسیدیم خونه

گذشت و گذشت و گذشـــــــــــــــــت...

حالا اومدم توی همون ایستگاه اینبار تنها بودم!!!

هوا سرد بود... ولی کاپشنم تنم بود...!!!

رسیدم خونه... جلوی آینه وایستادم یه چیزی نظرمو جلب کرده بود 

یه سری موهای سفید لابلای موهای مشکیم بود...

یه چایی داغ بعدشم خواب...

صبح فردا رسید... حس بدی بود

سرما خورده بودم تنهای تنها...


نوشته شده در جمعه 92/4/21ساعت 6:44 عصر توسط dashdash نظرات ( ) |

شــک نکــــن …!

, ” آینــــده ای ”خواهـــم ساخت که 

” گذشتــــه ام ”جلویــــش زانــو بزنــــد …!

قـــرار نیـــســــت مــــن هــــم دلِ کس دیـــگری را بســــوزانم …!

برعـــــکــــس کســــی را که وارد زندگیــــم میشــــود ,

آنـــقـــدر خوشبخت می کنــــم کـــــه ,

به هر روزی که جای" او" نیستی به خودت" لعنت "بفرستی

برای نمایش بزرگترین اندازه کلیک کنید



نوشته شده در جمعه 92/4/21ساعت 6:40 عصر توسط dashdash نظرات ( ) |

گریـــه کــن بشیــــــن عکــس عشقـــتو ببیــــــــن


ولی جـــــــــای گله نیــــــست


عاشقـــــــــی یعنی همیـــــــن


حــــــق داری بهونـــه از هر چیـــزی بگیـــــــــری


ولــــی حــــق نـــداری بــــری...



نوشته شده در جمعه 92/4/21ساعت 6:37 عصر توسط dashdash نظرات ( ) |

 

(تولدت مبارک...)

کاش میشد رو به روت وایسم واین جمله رو بگم...

کاش بودی...

حالا به کی تبریک بگم؟؟؟

واسه کی جشن بگیرم؟؟؟

کاش اینجوری نبود...کاش زندگی یه جور دیگه بود...

کاش رفتنی نبود......کاش میشد نوار زندگی رو عقب اورد

کاش میشد گذشته هارو خرید...کاش میشد از دنیا پسشون گرفت

کاش میشد درو ببندی و نذاری عزیزات از زندگیت بیرون برن

دلــــــــــــم تنگته

تیر و هوا خیلی گرمه ولی سرمای نبودنت حس میشه

یه وقتایی خاطره های بد میشن دلیل خنده ات و خاطره های خوب اشکتو درمیاره

دلـــــــــــم تنگه


نوشته شده در جمعه 92/4/21ساعت 6:36 عصر توسط dashdash نظرات ( ) |

هــر قدر هـــــم کـــه محکــــم باشــــی,

یـــک نقطـــــه,


یـــک لبخنـــــد,

یـــک نگــــــــاه,

 

یـک عطر آشنـا,

یــک صــــــــدا,

 

یــک یـــــــــــاد,

از درون داغونـــت می کــــند,

 

هــر قدر هـــــم کـــه محکــــم باشــــی…


نوشته شده در جمعه 92/4/21ساعت 6:35 عصر توسط dashdash نظرات ( ) |

دلم برایت خیلی تنگ است

شاهدم نیز گوشی تلفنی است که بارها و بارها در دست گرفته ام

و تک تک شماره هایت را با تمانینه بر رو ی صفحه لمس نموده ام

اما همیشه شماره آخر را نتوانستم بگیرم

نمیدانم چرا؟!

مثل همیشه دلتنگ و بی قرارت هستم

مثل همیشه مشتاق و عاشقت هستم

نمیدانم کجائی؟! چه میکنی؟!

اما میدانم که چه باشی یا نباشی همیشه عاشقت می مانم

از من دوری اما هیچ گاه یادت نگذاشت تا دوریت برایم پایدار باشد

شاید ندانی هر شب این رویای توست که مرا به خواب دعوت می کند

Arian


نوشته شده در سه شنبه 92/2/10ساعت 8:3 عصر توسط dashdash نظرات ( ) |

حکایتـــــ من

حکایت ماهی تُنگ شکستـــه ایســـت

که روی زمین دل دل می زند ..

و حکایتــــــ تو

حکایت پسرک شیطان تیر کـــــمـان به دستی

که نفس های او را شـــــماره می کند ..

Arian


نوشته شده در سه شنبه 92/2/10ساعت 7:35 عصر توسط dashdash نظرات ( ) |

اینکــه  بـاید فـرامـوشت می کـردم

را فــرامــوش کـــردم

تـو تکـراری تـریـن "حضـــور" روزگـار منــی

و مــن عجیب؛

بـه بــودن تــــو...

از آنسـوی فاصـله هــا

خــو گــرفتـه ام...

Arian


نوشته شده در سه شنبه 92/2/10ساعت 7:33 عصر توسط dashdash نظرات ( ) |


در کشور عشق هیچ کس رهبر نیست
هیچ شاهی به گدا سرور نیست


باورم کم کرده اند ای بهترین

اما تو باور کن مرا
اما تو باور کن مرا

زورقی در موج دریا باش و
ناگه یار و یاور کن مرا
یار و یاور کن مرا

سر بلند کن ، ماه من شو ، غرق حیرت کن مرا
عاشقم من پیش مردم درس عبرت کن مرا
سر بلند کن ، ماه من شو ، غرق حیرت کن مرا
عاشقم من پیش مردم درس عبرت کن مرا

دو چشم عاشقت دردی است که بر جان من افتادست
بنازم این قلندر را هنوز از پا نیافتادست

اگر عاشق کشی رسم و مرام خوبرویان است
بکش ما را بکش ما را که دائم عید قربانست
پریشان خاطر آن آواره در صحرای گیسویت
هزاران شب خراب افتاده در کنج سر مویت
من از سمت سپاه عشق بازان آمدم سویت
که بنویسم خجالت میکشد ماه از گل رویت
ماه از گل رویت

نوشته شده در چهارشنبه 92/1/28ساعت 7:47 عصر توسط dashdash نظرات ( ) |

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

آخرین مطالب
» هر از گاهی...
لــحــظــه آمــدنــت...
ببار باران ...
مستی...
خـداحـافـظ ...
لعنت...
یه روزهایی هست ...
لمس کن...
ته ته عشق...
وفاداری...
کنارم بخواب...
[عناوین آرشیوشده]

Design By : RoozGozar.com