ی روزی یکمی دلت بگیره

یکی از قناریای تو محلتون بمیره

تا حالا شده رو گونت اشک تنهای بباره

ی نفر برای قلبت خبر تلخی بیاره

تا حالا شده بی علت بگیره دلت بهونه

دلت عاشق کسی شه که بهت بگه دیونه

تا حالا شده که یارت قدر عشقتو ندونه

 برای جدایی از تو بگیره هزار بهونه

تا حالا شده بخوای که از خدا بمیری

اما باز فردا ببینی که تو این دنیا اسیری؟


نوشته شده در چهارشنبه 92/11/23ساعت 8:42 عصر توسط dashdash نظرات ( ) |


آخرین مطالب
» هر از گاهی...
لــحــظــه آمــدنــت...
ببار باران ...
مستی...
خـداحـافـظ ...
لعنت...
یه روزهایی هست ...
لمس کن...
ته ته عشق...
وفاداری...
کنارم بخواب...
[عناوین آرشیوشده]

Design By : RoozGozar.com